خودش خوب می‌داند که این کلیشه چه قدر خواستنی و شکرنبات است. از برای خاطر این، او هم مشتاق است راجع به همین کلیشه بنویسد و می‌نویسد، بدون ترس از خوانده نشدن و اه و پیف کردن آدم‌ها، به پست‌ش.

هرکسی، بسته به نوع توانایی‌هایی که در زندگی به دلیل عشق یا هر چه، کسب کرده، چیزکی بسازد، سفالگر، کوزه‌ای، نویسنده، قصه‌ای، نقاش، پرتره‌ای، کارگردان، فیلمی، نوازنده، قطعه‌ای، نجار، میز و صندلی‌ی و هرآنچه که از این طرق، خلق میشود، از آنجا که در یک نمایش بانمک، ما را برای مدتی، در صندلی خالق می‌نشاند و مخلوقی که ساخته‌ایم پیش چشمان ستاره‌‌یمان جلوه‌گری کرده، از آنجا که ما از خالق اصلی منشا گرفته‌ایم، یک نخ نامرئی اصلمان را به او وصل کرده، این مخلوق کوچکی که ساخته‌یم، بیش از هر چیزی ما را به اصل شبیه کرده و بیش از هر چیزی بوی خالق اصلی را می‌دهد. با دیدن این سازه، یک تکه‌ی کوچکی از خالق، درونمان، چشمک می‌زند.

کلیشه این جا است، از این روست که معمولا به مخلوق خود با وجد نگاه می‌کنیم و می‌گوییم، بچه‌ام است. خودِ خودِ طفل من است چرا که از روح من که از خداست، در او نیز دمیده شده. خالق اصلی به من داده و من به او. بلاگر، به وبلاگش می‌گوید عین بچه‌ام است. فیلمساز به فیلمش، سفالگر، به کوزه و چه و چه و چه.

.

اسم وبلاگم را، اسم بچه‌ام را،"لحظه‌‌ی دریا شدن قطره‌ها*" گذاشتم.

و در شناسنامه‌اش ثبت کردم:

این قطره‌های کوچکی که به درون برکه ریخته شده‌اند و بخار فراموشی استنشاق می‌کنند، این قطره‌ها که گاهکی به تصادف، چیزهایی در یادشان نقش می‌خورد، بویِ دریایی، آبیِ دریایی، چیزی. اما بعد، دوباره بخار فراموشی دلشان را از این یادهای تار، می‌شوید و بوی برکه و سبزیِ برکه و این‌ها را جایش می‌نشاند. این قطره‌ها که بین یک یادآوری و فراموشی، می‌آیند و می‌روند. این قطره‌ها که دلتنگی دارند، راه برکه تا دریا را نمی‌دانند، این قطره‌ها که بلد نیستند، که گم‌ند. که منتظرند.

این قطره‌ها که یک دریا شدنی توی دلشان است ولی در مشتِ ابرک فراموشی، پنهان مانده.

همین قطره‌ها.

قصه مال همین قطره‌هاست.

.

مقدمه را فقط برای این عرض کردم که کلیشه‌ای ترین جمله‌ی قرن را با غرور بنویسم که این قطره، بچه‌ی شیرین نبات خودم است و از روح من در رگ‌هایش با هر پست، دمیده میشود.

.


*شعری است از قیصر امین‌پور.

لطفا بگذارید من قصه‌ خودم را خودم بنویسم.

انگار آش شعله قلم کار بودن بس نبود که حالا بلاگر هم شده‌ام*

"موز"، دکمه‌ی تخلیه‌ی جوگیرشدن‌های لحظه‌ای یا همان رابین‌هود بازی.

قطره‌ها ,یک ,برکه ,دریا ,خالق ,کلیشه ,قطره‌ها که ,این قطره‌ها ,خالق اصلی ,که از ,از این

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه پکیج رادیاتور در شیراز بحر مهر فروشگاه اینترنتی هارلی فروشگاه کالا |لباس مردانه و زنانه | قیمت مناسب سلامتی و سرگرمی معرفی سینماهای مشهد بی هوش مرکزنت چادرانه مهاجرت به اسپانیا,اقامت اسپانیا,تحصیل در اسپانیا